سیاهی در سیاهی در سیاهی( زری مینویی )

ساخت وبلاگ

 

توفان کم گو *

سیاهی در سیاهی در سیاهی
شده سهم سحر خشکیده-چاهی
سحر جان ، غمگساران تو بسیار
بگیرن داد تو خوا هی نخو ا هی

ببین چه گر م می خو نه شب درد
چه پر تشو یشه چشم _ باد ولگرد
گل صد برگ، من ، یادت بمونه
چه ها ، گفته گل سرخ با گل زرد

سپید _ مهربون دردت گریزون
دل خاری که ، دورت کرده گریون
یه وقت دیدی که گل کرده بهاری
تو دستای کبود این زمستون

هوای جنگل جانت مرا خوش
صدای _ تار _ بارانت مرا خوش
پی _ واژه دویدنها عبث بود
سکوت _ سبز _ چشمانت مرا خوش

سپیده ، در سپیده ، در سپیده
سیا هی ر نگ _ ر خسارش پریده
یقین در بد ر چشم تو روشن
قرار _ بی قرا ر ی ها رسیده

پرستو ، در پرستو ، در پرستو
دلم رقصا ن _ بارا ن های _ خو شبو
گل زردم ، همین بود و همینه
تمام _ حرف آن توفان کم گو



زری .مینویی..

اشعار زری مینویی...
ما را در سایت اشعار زری مینویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azari-minooei4 بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 19:14