سفر سکوت دیشبم رسیده (زری مینویی)

ساخت وبلاگ

 شب آبی

**


سفر سکوت دیشبم رسیده 
به نگاه نامه ای که حرف تازه ای داره برای فردام
همین حالا که دارم از حال امشب مینویشم 
آخرین عکس منو تنهایی من 
داره دست تکون میده واسه فرار ترس چشمام 
اون طرف تر دو قدم مونده به سنگین شدن پلک خیابون 
تک درخت پیر گردو
ته کوچه 
گرم نقاشی زیبایی حالت تماشا 
شب شب آبی سرودن 
شب شب باور بودن 
گرچه حوصلت نگیره که بیایی به دیدن من

حتی اون سایه که از افتاب و مهتاب رو می گیره 
داره گل میگه و گل میشنوه با ماه ستاره 
لحنش آنقدر مهربونه که میشه گفت 
چیزی از اونچه میخواستم کم نداره

امشب از دلهره شاید نیایی خبری نیست 
از غریبی کردن اون دو تا ماهی اثری نیست 
دریاشون حالت دریایی این دل دیونه 
موجشون زمزمه های سبز خونه

دیگه امشب باورم شد که چه آسون میشه ترسیدن را ترسوند
آره میشه ، میشه حتی علت گریه را خندوند 
دیگه امشب باورم شد تنهایی خوبه 
اگه کلیدی باشه واسه ی حال معما 
و سکوت خوبه 
واسه شناختن جنس صداها 
شب شب دیونه بودن 
شب شب آبی سرودن 
گرچه حوصلت نگیره که بیایی به دیدن من


زری مینویی


 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...] اشعار زری مینویی...

ما را در سایت اشعار زری مینویی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azari-minooei4 بازدید : 51 تاريخ : جمعه 13 اسفند 1395 ساعت: 3:21